اگر بال داشتم لجظه ای درنگ نمیکردم مسیرهای طولانی را خستگی نا پذیر میپیودم تا به تو برسم وتورا از رنج و محنتی که داری برهانم
غذایم را بتوببخشم وتورا کمک کنم تا از مصیبتی که دچارش شده ای نجات دهم هر شب وقتی سفره افطاری را میگشایم وبوی عطر غذا در
فضای خانه می پیچد من ومادرم بیاد تو هستیم وبرای نجات تو ای کودک معصوم وای مادر بی پناه سومالی دعا میکنیم
وقتی سیما وضعیت تورا نشان میدهد قلب کوچکم درد میگیرد دیشب به پدرم گفتم ایکاش ما آدمها بال داشتیم ومیتوانستیم پرواز کنیم
وخواهرم به من خندید وگفت خوب ما هم میتوانیم پرواز کنیم با هوا پیما ومن که قطرات اشک امانم نداد هق هق کنان گفتم تونفهمیدی من
چه میگویم تودر خانه ای مرفه نشسته ای چه خبر از گرسنگان سومالی داری وپدرم مرا بوسید وگفت خوب پسرم ما هر چه قدر بتوانیم
کمکشان میکنیم ومن گفتم غیر از کمک مالی آنها احتیاج به محبت دارند احتیاج به نوازش دارند منظورم کودکانی است که بی پدر ومادر شده
اند وخواهرم گفت مادرانی که کودکشان را از دست داد ه اند احتیاج به همدلی ومحبت دارندومن گفتم حالا منظورم را داری می فهمی اگر بال
وپر داشتیم آنان را زیر بال وپر خود میگرفتیم تا درد ورنج خود را فراموش کنند
اثر صدیقه اژ ه ای مدیر وبلاگ تسنیم